شعر سازندگان پل از ویلیام.ای.درام گول

ساخت وبلاگ

 

جهاندیده مردی از راهی تنگ و تاریک می گذشت ،شب سرد و تیره بود ، به شکافی رسید بس وسیع ، با شیبی تند و آب نیز پشت در پشت روان سرد و خیره بود.......

دوست من ، شاید به این ره کوره ای که من امشب فرو شدم ، فردا ، به روز یا شبی ، دیگری رسید . من این شکاف خود نگرفتم به هیچ ، لیک بر نوجوان پس از من ، چو دره ای است . باید که او به سلامت گذر کند. باید عزیز من ، اینجا درنگ کرد ، باید برای معبر دیگر کسان ، روزانه یا به شب ، باید پلی سازم و آنگاه بگذرم. 

+ نوشته شده توسط فرهاد امین لو در دوشنبه نهم اسفند ۱۳۹۵ و ساعت 10:10 |
علم وزنه برداری...
ما را در سایت علم وزنه برداری دنبال می کنید

برچسب : شعر,سازندگان,ویلیامایدرام,گول, نویسنده : farhadaminlooo بازدید : 210 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:08